منافات

STOP : Before reading these statements,Please prove taht you are human,in otherwise avoid from reading these statuse...

منافات

STOP : Before reading these statements,Please prove taht you are human,in otherwise avoid from reading these statuse...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تذکره اولیا» ثبت شده است

یک روزی شبلی (علیه السلام) و جنید (رحمته االله علیه) باهم مربض شدند..
(شبلی از شاگردان جنید بود،که برای شاگردی کردن در خدمت جنید مشقت ها و سختی های فراوان کشیده بود)

طبیب ترسا(مسیحی) پیش جنید رفت و جنید یک یک دردها بر وی بگفت و طبیب دارو بنوشت،بعد از آن طبیب پیش شبلی رفت و جویای حال شد،شبلی حرفی نزد،پس طبیب بگفت آخر چه شد ولی شبلی چیزی نگفت..

تا چند روزی بعد که جنید و شبلی پیش هم رسیدند،جنید به شبلی گفت از بهر چه درد خود با طبیب نگفتی؟؟ شبلی گفت:تو چرا دردهای خود پیش طبیب گفتی؟ جنید پاسخ داد:من گفتم که بداند که چون با جنید یار این چنین کنند با طبیب ترسا چه میکنند!! حال تو چرا نگفتی؟

 شبلی هم گفت:من شرمم آمد پیش طبیب ترسا از یار گله کنم..


خلیفه بفرمود تا او (حسین ابن منصور را بخاطر گفتن انالحق) را به زندان برند، او را به زندان بردند یکسال اما خلق می‌رفتند و مسایل می‌پرسیدند بعد از آن خلق را از آمدن منع کردند مدت پنج ماه کس نرفت مگر یکبار ابن عطا و یکبار عبدالله خفیف و یکبار ابن عطا کس فرستاد که ای شیخ از این سخنی که گفتی عذرخواه تا خلاص یابی (عطا یک نفر رو میفرسته زندان که به حسین بگه از حرفی که زدی،انالحق،عذرخواهی کن تا آزاد بشی)، 
حلاج گفت: کسی که گفت،گو عذر خواه (حسین در جواب میگه کسی که این حرفو زده بهش بگید عذر بخواد،منظور خداست) ،ابن عطا چون این بشنید بگریست و گفت: ما خود چند یک حسین منصوریم..

در‌مورد فتوا ائمه در کشتن حسین و پیش بینی او در احوالات جنید علیه سلام:

حسین با جمعی صوفیان پیش جنید آمد و‌ مسائل پرسید،و جنید جواب نداد و گفت: زود باشد که سر چوب پاره سرخ کنی (یعنی با این حرفای گنده ای که تو میزنی زود اعدامت میکنن) و حسین در جواب گفت: آن روز که من سر چوب‌ پاره سرخ کنم تو جامعه ی اهل صورت بپوشی (اونروز که منو اعدام کنن تو قطعا جزو علمای ظاهر بین خواهی بود). چنان که آنروز که ائمه فتوا دادند که او را بباید کشت،جنید در جامعه توصف بود،نمی‌ نوشت (همه ی علما فتوا دادند که حسین کفر میگه باید بکشیمش ولی جنید فتوا نداد) ، خلیفه گفته بود: خط جنید باید (خلیفه ی اون موقع میگه باید جنید هم حتما تایید کنه که حسین رو اعدام کنیم،آخه گنده ی همه ی ائمه جنید بوده)‌.‌ جنید دستار و دراعه را بپوشید و به مدرسه شد و جواب فتوا نوشت: «نحن نحکم باظاهر»،یعنی بر ظاهر حال کشتنی است،و فتوا بر ظاهر است،باطن را خدای داند.